تا اطلاع ثانوی، تعطیل!
یه شب گفتم من و رضا هم به همراه بابایی و داداشی، بریم مسجد نماز جماعت بخونیم، وسط نماز، آق رضایی تمااااام گوشی های آقایون رو (که کنار مهر هاشون گذاشته بودن) برداشته بود و جابجا کرده بود. مثلا گوشی 2000 تومنی رو با گوشی 2میلیون تومنی عوض کرده بود. مال "این" و گذاشته بود برا "اون" و مال "اونو" گذاشته بود برا "یکی دیگه". تازه قفل یکیشونم باز کرده بوده و داشته از مسجد میرفته بیرون که الحمدلله نماز تموم شده بود و در حال خروج از مسجد، دستگیر شد! خلاصه بعد از نماز بساطی بوده. همه داشتن دنبال گوشی شون میگشتن. این شد که نماز جماعت تا اطلاع ثانوی تعطیل شد (برای من) ................................