پسر خوش خنده
(یاسین در آستانه ی 1سالگی)
الحمدلله، گوش شیطون کر، نمیدونم بواسطه ی زیاد شدن تجربه ی ما بود یا تفاوتهای خصوصیات ذاتی بچه ها که
دوره ی نوزادی یاسین بدون هییییییچ گونه اذیت و سختی خییییییییییییلی راحت گذشت.
این بچه؛ نه بیدارباش شبانه داشت، نه حساسیت به سر و صدا، نه بدخلقی و بدقلقی. کلا فقط در حال لبخند زدن بود (حتی وقتی از روی تخت می افتاد!) اصلا غریبگی هم با کسی نکرد نهایت غریبگیش این بود که نمیخندید!
برعکس برادر بزرگش که شب به شب باید آقا رو میبردیم ماشین سواری تا بخوابه، روزها هم مینداختیمش تو پتو و به قول باباش: همش میزدیم تا آروم بگیره، هیچ رقم شیشه و پستونک هم نمیگرفت، با صدای پشه بیدار میشد، در بهترین حالتش هم دریغ از یک لبخند، فقط نگاه عاقل اندر سفیه بهمون میکرد
خدایا اینجوری کردی، دمت گرم، خیلی خوب بود، ولی خب نمیگی یه وقت به زودی دوباره هوس میکنیم که ...؟!...